English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6765 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Other Matches
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
proceedings U اقدامات
doings U اقدامات
proceeding U اقدامات
undertakings U اقدامات
goings-on U اقدامات
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
control measures U اقدامات کنترلی
legal proceedings U اقدامات قانونی
precautionary measures U اقدامات احتیاطی
security measures U اقدامات تامینیه
preventive action U اقدامات احتیاطی
security countermeasures U اقدامات تامینی
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
civil proceedings U اقدامات حقوقی
to intensify one's actions U اقدامات خودراسخت
Precautionary measures. U اقدامات احتیاطی
follow up U اقدامات بعدی
countermeasures U اقدامات متقابل
hostile acts U اقدامات خصمانه
hostile acts U اقدامات دشمنانه
preventive action U اقدامات تامینی
to take steps U اقدامات بعمل اوردن
to take measures U اقدامات بعمل اوردن
take steps U اقدامات بعمل امده
preassault U اقدامات قبل از هجوم
Provocative acts. U اقدامات تحریک آمیز گ
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
to intensify one's actions U برشدت اقدامات خود افزودن
logistics U اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
suppression measures U اقدامات برای جلو گیری
countermeasures U اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
municipalist U طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security U تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security countermeasures U اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
electronic U الکترونیکی
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
computer U ماشین الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
graphics U وسیله الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic security U تامین الکترونیکی
strobe U ا ز یک مدار الکترونیکی
snail mail U و نه پست الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
pos U قط ه فروش الکترونیکی
computers U ماشین الکترونیکی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
elctron tube U لامپ الکترونیکی
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
electrical interception U رهگیری الکترونیکی
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
adapter U وسیله الکترونیکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic element U عنصر الکترونیکی
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
eft U انتقال الکترونیکی دارائی
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
eft U انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electrosensitive paper U کاغذ حساس الکترونیکی
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
trunk exchange U مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
OR function U پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
microsoft U برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
electronically programmable U برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
EXOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
videos U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
exclusive U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
EXNOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
NEQ U پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
non equivalence function U پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
shoran U نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
electrically erasable read only memory U حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
edp U پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
NAND function U مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
proms U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
amplifier U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
shouted U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shout U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
technologies U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
proms U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
charges U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
shouting U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
charge U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
technology U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
calculators U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
shouts U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
calculator U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
prom U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
prom U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
communication U مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
component U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
components U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
MAPI U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
duplexes U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
mail U پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
mails U پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
Recent search history Forum search
1دست به اقدامات عجیب و غریبی می زنند تا دل محبوب خود را بدست بیاورند و جواب مثبت را از او بگیرند.
1Poked back
0موقع پرداخت الکترونیکی مبلغی نوشته شده درجایی که پرداخت کننده بایدمبلغ بزند
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com